این نوشتار مبانی نظری و پیشینه تحقیق رابطه خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی می باشد. در بخش اول چارچوب و مبانی نظری رابطه خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی تشریح می شود و در بخش دوم پیشینه نظری تحقیق رابطه خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی در پژوهش های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد.

 
 
 
 
 
مقدمه
با مروری بر مطالعات انجام شده چنین به نظر می رسد نوجوانان و جوانان در خانواده هایی با سبک فرزندپروری مقتدرانه متکی به خود، آرام و امیدوار بوده و هویت شخصی آن ها آسیب نمی بیند. همچنین این شیوه به نظر می رسد با دلبستگی بیشتر به والدین به ویژه در دوران کودکی و احساس رضایت بیشتر از زندگی همراه بوده و زمینه را برای احساس ارزشمندی و عزت نفس بیشتر نوجوان و در نتیجه وضعیت بهداشت روانی مطلوب تر فراهم می سازد. در صورتی که برخوردهای مستبدانه با فرزندان می تواند با اثرات نامطلوب هیجانی و اعتماد به نفس پایین، زمینه را برای بروز اختلالات و آشفتگی های روانی فراهم سازد. در این راستا برخی از صاحب نظران عقیده دارند که شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه بر خلاف شیوه ی مستبدانه با فردیت و حس استقلال کودك در خانواده مربوط بوده که در ارتقاء سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی اهمیت عمده ای دارد. در حالی که شیوه ی فرزندپروری مستبدانه با برخوردهای خشن، محدود کننده و کنترل افراطی به فردیت و استقلال فرزندان در خانواده آسیب می زند(پتیت و باتیس ، 1989). 
 
 
 
در پژوهشی توسط فورگاس  و همكاران(2000) مشخص شد، كه آزمودنی هایی كه از سبک فرزند پروری مقتدرانه برخوردار بودند، ارتباط بیشتری برقرار می كردند و از علایم و رفتارهای غیركلامی بیشتری در تعامل خود بهره می گرفتند، بیشتر با دوست خود حرف می زدند، به روشنی و بدون ابهام درباره ی خودشان صحبت می كردند و به نظر می رسید كه به شیوه ای موثر، رضایت بخش، ماهرانه و متعادل تر رفتار می كنند. بر عكس، آزمودنی های غمگین و با خلق منفی از برخورد دوستانه و اطمینان بخش كمتری برخوردار بودند.
 
 
 
بررسی مطالعات پیشین نیز نشان داد یکی از مهم ترین مهارت ها که مشخصه ی سلامت و بهزیستی روانی افراد است ،برخورد داری آن ها از صفت خود کنترلی است . افراد خود کنترل  می توانند  هدف های واقع گرایانه را الویت بندی کنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف و عقل تعادل برقرار کنند ، یکی از موضوعات مهم مورد توافق نظریه پردازان روان شناسی عملکرد مهم خود کنترلی در فرایند بهزیستی روان شناختی است . 
 
 
 
 

ماهیت خود کنترلی

مفهوم خودکنترلی که در سال1974توسط اشنایدر  گسترش یافت، به این معنی است که یک شخص در موقعیت خود چه قدر انعطاف پذیر یا چه قدر پایدار است(کاشال وکوانت ، ۲۰۰۶). اشنایدر بیان کرد، مردم در یك بحث كلی به دو دسته تقسیم می شوند: افراد با خودكنترلی بالا  و افراد با خودكنترلی یایین  كه هر كدام ویژگی هایی دارند(کجدال ، 2003). برخی از افراد نسبت به موقعیت های اجتماعی حساس هستند و ظاهر خود را متناسب با موقعیت رایج تنظیم می کنند، این افراد را با خودکنترلی بالا می نامیم. در مقابل افرادی هستند با خودکنترلی پایین كه تمایل دارند فکر و احساس خود را بیان نمایند، تا اینکه آن را متناسب با موقعیت سازماندهی کنند(اشنایدر، 1974). 
 
 
 
یكی از مهمترین مهارت ها كه مشخصه سلامت و بهزیستی روانی افراد است، برخورداری آنها از صفت خودكنترلی(خودنظارتی) است. افرادی كه می توانند هدف های واقع گرایانه را اولویت بندی كنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف و عقل تعادل برقرار كنند، خود كنترل هستند(آقایار وشریفی درآمدی، 1385). بطوری که جانگ (1933) و رنز (1964) تاکید داشتند که آگاهی از کاستیهای خود و نیز پذیرش اشتباهات خویش، یکی از مشخصه های بسیار مهم داشتن شخصیتی کامل و تکامل یافته است. اریکسون (1959) بیان داشت که یکی از عوامل یکپارچگی خود، رسیدن به آرامش در عین وجود پیروزیها و شکستها و ناامیدیهای گذشته است. چنین خودپذیری بالایی براساس خودسنجی واقع بینانه، آگاهی از اشتباهات و محدودیتهای خود، و عشق نسبت به خود و دیگران، بنا شده است.
 
 
 
 
هر شخص ممکن است گرفتار ناراحتی روانی شود خود به خود کافی نیست زیرا که بهداشت فقط منحصر به تشریح علل اختلالات رفتار نبوده  بلکه هدف اصلی آن پیشگیری ا ز وقوع ناراحتی ها  می باشد. پیشگیری عبارت است از به وجود آمدن عاملی که مکمل زندگی سالم و نرمال باشد و نیز درمان اختلالات جزیی رفتار به منظور جلوگیری از وقوع بیماریهای شدید روانی است. یکی از شرایط اصولی بهداشت روانی این است که شخص به خود احترام بگذارد و خود را دوست بدارد و همچنین از مهارتهای خودکنترلی بهرمند باشد(شاملو، 1376).
 
 
یكی از موضوعات مهم مورد توافق نظریه پردازان روانشناسی عملكرد مهم "خودکنترلی" در فرآیند بهزیستی روانشناختی است. اگر چه امروزه، این نظریه پردازان در مورد كانونی بودن"خودکنترلی" و اهمیت آن در فرایند رشد شخصیت و بهزیستی روانشناختی توافق دارند، دیدگاههای مختلف روان شناسی تعاریف مختلفی از"خودکنترلی" ارائه می دهند. در زمانهای مختلف توجه به خود دستخوش تغییراتی گشته است. اگر چه در بعضی از زمانها مطالعات روی "خود مورد غفلت قرار گرفته اند، در دهه های اخیر این مفهوم بار دیگر مورد توجه فراوان روان شناسان قرار گرفته است.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
فهرست مطالب
فصل دوم:مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش 
 
2-1- بهزیستی روان شناختی 
2-2- عوامل مؤثر بر بهزیستی روان شناختی 
2-3- تفاوت های جمعیت شناختی و ابعاد بهزیستی روان شناختی 
 
2-7- ماهیت خود کنترلی 
2-8- مفهوم خودکنترلی در نظریه یادگیری اجتماعی راتر 
2-9- انواع كنترل و نظارت 
1-2-9- كنترل پیش از عمل 
2-2-9- كنترل سكانی 
3-2-9- كنترل تفكیكی (بلی- خیر) 
4-2-9- كنترل بعد از عمل 
2-10- ارزیابی انواع كنترل 
2-11- مراحل فرآیند خودكنترلی 
1-2-11- تعیین معیار یا استاندارد 
2-2-11- سنجش عملكرد 
3-2-11- تشخیص انحرافات از طریق تطبیق عملكرد با استاندارد 
4-2-11- انجام اقدامات اصلاحی 
2-12- مرور تحقیقات پیشین 
1-2-12- پیشینه پژوهشی مربوط به ارتباط خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی 
2-2-12- پیشینه پژوهشی مربوط به ارتباط سبک فرزند پروی و بهزیستی روانشناختی 
2-13- جمع بندی 
 
          2-14- فرضیه های پژوهش 
          2-15- قلمرو جغرافیایی و سازمانی پژوهش 
 
منابع
منابع فارسی
منابع انگلیسی